چیزی برای من نیست

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

فیلم "نفس" ...... 

نقش بهار توی فیلم نفس همیشه منو یاد خودم انداخته .... 

فیلمی ک روزی دوبار می دیدم و حفظش بودم تا اینکه حذفش کردم که نبینم ....

اونجا که کتاب رو انداخت توی آب و گفت ننه آقا راست میگه هرکی زیاد کتاب بخونه "دیوونه" میشه ....

منم قبل از مدرسه رفتنم از بس کتاب خوندن رو دوست داشتم همیشه برام کتاب میخریدن و میخوندن تا خودم بلد شده بودم خوندنو و منتظر بودم بیشتر بلد بشم تا اول دبستان ک تابستونش اولین کتاب وحشتناک زندگیم رو خوندم تا بعد از مدرسه تا تموم شدنش .... 

همش میخواستم زودتر مدرسه تموم بشه ک آزاد باشم واسه خوندن  ... دوست داشتم مدرسه نمی رفتم ... 

بعد ک اختیار دانشگاه با خودم شد تصمیمای جدی گرفتم واسه خودم بودن...

اما الان خیلی از خودم میترسم ... من پر از سوالم .... پر از شک ... تردید .... دو دلی ..... ترس .... سوال سوال سوال .....انقدر خوندم و خوندم ک الان از ترس سوال جدید میترسم ک بخونم .... حتی میترسم بپرسم آخه نمیخوام جوابی ک از سر خودخواهی و خودباوری هست بشنوم ... نمیخوام اگه بلد نیستن بگن این فکرا چیه .... 

میترسم یه روز ببینم دیگه نیستم .... 

کاش منم از اول کتابارو انداخته‌اند بودم توی آب ... جای تنهایی نشستن و کتاب خوندن 

کنجکاوی وحشتناکم کار دستم داده ..... 

اصل زندگیم داره از دستم میره و من ترسیدم .......  

خداجون ؟ خودت آگاه ب کل منی .... التماسن

یا ستار ........
ما را در سایت یا ستار ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chadissamie بازدید : 143 تاريخ : سه شنبه 6 اسفند 1398 ساعت: 4:41